دوم آبان ۱۳۸۱ شورای عالی آموزش و پرورش طرح توسعه آموزش زبانهای آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیولی و روسی را تصویب کرد. مصوبهای که کمی پس از آن برای اجرا ابلاغ شد؛ اما این مصوبه در مدارس دولتی هیچگاه اجرایی نشد تا آنکه رهبر معظم انقلاب سیزدهم اردیبهشت ۹۵ در دیدار با معلمان و فرهنگیان با اظهار نارضایتی از این موضوع فرمودند: «قبلها مکرر گفتهام؛ این اصرار بر ترویج زبان انگلیسی در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجی را باید بلد بود اما زبان خارجی که فقط انگلیسی نیست، زبان علم که فقط انگلیسی نیست. چرا زبانهای دیگر را در مدارس بهعنوان درس زبان معیّن نمیکنند؟ چه اصراری است؟».اگرچه در پی این تذکر، اقداماتی از سوی وزارت آموزش و پرورش برای آموزش دیگر زبانها در مدارس انجام شد، اما به دلایلی، کار آنگونه که باید پیش نرفت تا اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مصوبهای به وزارت آموزش و پرورش اجازه داد براساس نیاز و تقاضای اجتماعی جدید و با رعایت اصل تنوعبخشی به زبانهایخارجی، علاوه بر زبان انگلیسی و پنج زبان، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، روسی و اسپانیایی درزمینه آموزش زبانهای عربی و چینی اقدام کند. ضمن آنکه این وزارتخانه میتواند در مناطقی که امکان ارائه حضوری زبانهای غیرانگلیسی وجود ندارد، زبانهای خارجی را به صورت غیرحضوری یا ترکیبی آموزش دهد و مهمتر اینکه باید سازوکارهای لازم را برای دانشآموزان متقاضی یادگیری و ارزشیابی زبانهای خارجی غیرانگلیسی در کانون زبان ایران یا دیگر مؤسسات تربیتی-تخصصی مورد تأیید وزارت آموزش و پرورش فراهم کند.با وجود این و با گذشت دو سال از این مصوبه، هنوز خبری از اجرایی شدن آموزش زبانهای خارجی غیر از انگلیسی در مدارس نیست.
علی لطیفی، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش که بهمن سال گذشته از آمادهسازی محتوای کتابهای فرانسه و آلمانی برای مدارس خبر داده بود، چند روز پیش گفته است: آموزش و پرورش تاکنون در این خصوص موفق نبوده که این موفق نشدن هم دلایل مختلفی دارد. هنوز در دانشگاهها نتوانستهایم تنوع زبانهای خارجی را تثبیت کنیم، زیرا فرهنگ عمومی دانشگاهی ما هنوز این موضوع را نپذیرفته است، در نتیجه دشواری این کار برای آموزش و پرورش دوچندان است، البته تحقق آن غیرممکن نیست اما سختیهای خاص خودش را دارد و در وهله نخست فرهنگ، سپس تأمین دبیر و دانشآموزانی که این عنوان درسی را بپذیرند باید مهیا باشد.
وی با بیان اینکه پیشتر پیشنهاد شده بود هنرستانهای تخصصی زبان ایجاد شود، اظهار میکند: اگر این امر محقق شود، میتوانیم زبانهای غیرانگلیسی را به شیوه مناسبی تدریس کنیم. البته این موضوع به عنوان اولویت روی میز آموزش و پرورش نیست که بتوان با تمام دشواریهایش، راههایی برای تحقق آن در نظر گرفت.
زبانآموزان استقبال نمیکنند
غلامرضا کیانی، رئیس سابق کانون زبان ایران به ما میگوید: شورای عالی آموزش و پرورش پیشتر مصوباتی داشته که براساس آن، دانشآموزان بتوانند زبانهای خارجی دیگری غیر از زبان انگلیسی را نیز یاد بگیرند و وزارت آموزش و پرورش موظف است بستر لازم برای آموزش این زبانها را فراهم کند. البته در اتخاذ هرگونه مصوبه یا موضعگیری جدید در این زمینه، باید به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و تاریخی این موضوع در ایران و دیگر کشورها توجه شود.
او ادامه میدهد: واقعیت این است چه بپسندیم و چه نپسندیم، زبان انگلیسی همچنان با فاصلهای چشمگیر، زبان اول بینالمللی در حوزههای علم، تجارت، خدمات، سیاست و روابط بینالملل است و محدود به کشورهای انگلیسیزبان نیست، بلکه به زبان غالب آکادمیک و ارتباطی جهان تبدیل شده است. از همین رو، نگاه صرفاً سیاسی و فرهنگی به این زبان نمیتواند جایگاه جهانی آن را تغییر دهد.کیانی خاطرنشان میکند: در دو سالی که ریاست کانون زبان ایران را برعهده داشتم، بهخوبی مشاهده کردم استقبال از زبان انگلیسی به هیچ وجه قابل قیاس با ۹ زبان دیگر ازجمله عربی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، ترکی، اسپانیایی و چند زبان دیگر نیست. تنها در دو سال گذشته، از میان حدود ۳۰۰هزار زبانآموز، نزدیک به ۲۸۰هزار نفر بهطور داوطلبانه زبان انگلیسی را انتخاب کردند، در حالی که مجموع زبانآموزان سایر زبانها به ۲۰هزار نفر میرسید. این آمار در شرایطی بدست آمد که امکانات آموزشی برای همه زبانها ــ چه بهصورت مجازی و چه حضوری ــ بهطور یکسان فراهم بود.
مانع جدی توسعه آموزش زبان دوم
به گفته کیانی اگر آموزشوپرورش بخواهد در سطح ملی امکان آموزش زبانهای غیرانگلیسی را فراهم کند، ناگزیر باید معلم، کتاب، محتوای آموزشی و نظام امتحانی ویژهای برای آن در نظر بگیرد؛ اما تجربه نشان داده این کار در عمل شدنی نیست. حتی در برخی مراکز استان که اقداماتی انجام شد، استقبال چندانی وجود نداشت و در آینده نزدیک نیز چنین استقبالی شکل نخواهد گرفت.
او در عین حال تصریح میکند: با این همه، شورای عالی آموزشوپرورش مصوبه ارزشمندی داشت که براساس آن، بخش خصوصی میتواند در حوزه آموزش زبانهای غیرانگلیسی وارد عمل شود. در این مصوبه بهطور مشخص از کانون زبان ایران نیز نام برده شده بود تا خانوادهها و دانشآموزانی که علاقهمند هستند، بتوانند یادگیری این زبانها را در مراکز خصوصی دنبال کنند.
این استاد تمام دانشگاه تربیت مدرس با تأکید براینکه کشور به دغدغه تنوعبخشی در آموزش زبانهای خارجی توجه کرده، اما واقعیت این است هیچگونه استقبالی وجود ندارد که بتوان براساس آن امکانات آموزشی فراهم کرد، بیان میکند: آموزشوپرورش همین حالا هم در تأمین نیازهای روزمره خود مثل دروس اصلی، معلم و کتاب با مشکل روبهرو است؛ بنابراین چگونه میتواند برای موضوعی که نه استقبالی دارد و نه الزامی برای خانوادهها محسوب میشود، چنین امکانات گستردهای فراهم کند؟ سؤال اصلی اینجاست آموزشوپرورش با کدام داشته، چه از نظر نیروی انسانی و چه از نظر منابع مالی، قادر به تحقق چنین طرحی خواهد بود؟
باید کمی واقعبینانهتر به موضوع نگاه کنیم. پیشنهادی که به مسئولان دارم این است حالا که زمینه ورود بخش غیردولتی با همه نظارتهای لازم برای آموزش زبانهای خارجی غیرانگلیسی فراهم شده ــ آن هم به این دلیل که دولت بهتنهایی از عهده این کار برنمیآید ــ بهتر است این مسیر حتی به صورت آزمایشی برای زبان انگلیسی هم باز شود. در آن صورت، تفاوت کیفیت آموزش و همچنین تفاوت خروجیها بهروشنی دیده خواهد شد. اصل ماجرا این است که سیاستگذار باید بپذیرد آموزش زبان خارجی، مانند بسیاری از دروس دیگر در آموزشوپرورش چندان موفق نبوده و راهحل آن توجه به فرایندهای تصمیمگیری درست، معقول و منطقی است.
وی اضافه میکند: جالب است بدانید در ویراستهای اولیه برنامه درسی ملی، آموزش زبانهای خارجی از پایه سوم ابتدایی پیشبینی شده بود؛ همانطور که در بسیاری از کشورها آموزش زبان دوم حتی از سال اول ابتدایی آغاز میشود. اما در نهایت، با کشوقوسهای فراوان و به دلایلی که با عنوان ملاحظات فرهنگی و نگرانی از تأثیرگذاری بر فرهنگ یا زبان مادری کودکان مطرح شد ــ یا به بیان دقیقتر، توهم چنین تأثیری ــ این طرح هرگز به تصویب نرسید. این در حالی است که تحقیقات متعدد نشان میدهد اگر هم اثری وجود داشته باشد، نه به سن آغاز یادگیری وابسته است و نه منجر به تضعیف زبان مادری میشود. برعکس، تجربه دوزبانه بودن در کودکی به دلیل انعطاف بالای مغزی و آمادگی ذهنی بیشتر، حتی به تقویت زبان اول نیز کمک میکند. متأسفانه با وجود چنین پشتوانه علمیای، سیاستگذاران آموزشی این فرصت مهم را نادیده گرفتند.
۴ رکن اصلی برای آموزش زبان دوم در مدارس
قاسم رضاییراد، کارشناس آموزشی با تأکید براینکه سیاست آموزش زبانهای خارجی غیر از انگلیسی در مدارس کشور، سیاستی درست و قابل دفاع است به خبرنگار ما میگوید: اما واقعیت این است این برنامه از درهای وزارتخانه فراتر نرفته است. بیشتر مدارس کشور به جز برخی مدارس غیردولتی و مدارس خاص، از اجرای این مصوبه محروم ماندهاند. یکی از مهمترین دلایل این ناکامی، نظام سنجش و ارزشیابی است. در کنکور سراسری و حتی آزمونهای ورودی مدارس خاص، تنها زبان انگلیسی ملاک ارزیابی است. بنابراین طبیعی است سایر زبانها عملاً جایگاهی در نظام آموزشی پیدا نکنند. اگر قرار است اهمیت زبانهای دیگر در مدارس و سطح جامعه دیده شود، باید این زبانها در آزمونهای ورودی و کنکور نیز مورد توجه قرار گیرند.
او میافزاید: یکی دیگر از دلایل اصلی فراگیر نشدن آموزش زبانهای خارجی غیر از انگلیسی، نبود نیروی انسانی لازم در آموزشوپرورش است. نه در مراکز تربیت معلم و نه در فرایندهای استخدامی، بهویژه استخدامهای ماده ۲۸ که مسیر سادهتری برای ورود نیروها به آموزشوپرورش است، شاهد جذب و تربیت معلم برای زبانهای غیرانگلیسی نبودهایم. من معتقدم آموزشوپرورش هم این موضوع را جدی نگرفته است؛ چرا که اگر چنین عزمی وجود داشت، هم برای آن کتاب درسی تدوین میشد، هم معلم متخصص استخدام میشد و هم در نظام سنجش و آزمونها اینهمه تمرکز صرف بر زبان انگلیسی صورت نمیگرفت. همین کمتوجهی موجب شده آموزش زبانهای غیرانگلیسی در عمق جامعه و در برنامه درسی مدارس جدی گرفته نشود و بهنوعی به فراموشی سپرده شود.
وی وضعیت تدریس زبانهای غیرانگلیسی را در مدارس نامناسب میداند و میگوید: من تاکنون ندیدهام جایی این تغییر سیاست بهطور واقعی اعمال شده باشد؛ مثلاً مدرسهای که فقط زبان چینی یا روسی را بهعنوان زبان دوم در کنار انگلیسی تدریس کند. این در حالی است که کشور همسایه ما، عربستان سعودی، دو سه سال گذشته برنامه آموزش زبان چینی را در مدارس خود اجرا کرده است. آنها برای این کار نیروی انسانی از چین آوردهاند، ساعات درسی تعریف و کتاب طراحی کرده و بهطور مشخص سیاستگذاری و هزینهگذاری کردهاند. حتی دورههای ضمن خدمت برای معلمانشان برگزار شده تا این سیاست بهطور کامل اجرا شود. اما متأسفانه در آموزشوپرورش ایران، تا امروز هیچ برنامه عملیاتی مشخصی برای توجه پایهای به زبان دوم ندیدهام و چنین طرحی هم عملاً اجرا نشده است.
رضایی راد معتقد است: اگر قرار است زبان دومی غیر از انگلیسی در مدارس کشور تدریس شود، در گام نخست باید یک سیاستگذاری کلان و مدون در رأس آموزشوپرورش کشور شکل بگیرد. دوم اینکه برای ترویج زبانهای غیرانگلیسی باید نیروی انسانی گسترده و متخصص تربیت شود یا دستکم از میان افراد موجود در جامعه، نیروهایی انتخاب و پس از گذراندن دورههای حرفهای وارد مدارس شوند. سومین شرط، تدوین محتوای آموزشی مناسب است؛ یعنی کتابهای درسی جذاب، متنوع و کارآمدی که بتواند زبانآموزان را علاقهمند کند و مهمترین نکته اینکه وزارتخانه باید بودجه ویژهای برای این هدف در نظر بگیرد و دستورالعملهای لازم را در این زمینه تدوین کند. بدون این چهار رکن اصلی، تدریس زبان دوم در مدارس عملاً امکانپذیر نخواهد بود.
وی تصریح میکند: من بهعنوان یک مدیر اگر بخواهم تدریس زبان دوم را بهصورت خودجوش در مدرسه اجرا کنم، واقعاً هیچ آییننامه مشخصی در اختیار ندارم. محتوای آموزشی مدونی هم وجود ندارد. حتی اگر دانشآموزان این زبانها را یاد بگیرند، معلوم نیست چطور میتوانند از آن در مسیر ورود به دانشگاه استفاده کنند. واقعیت این است هیچ سازوکار اجرایی روشنی برای تدریس زبان دوم در مدارس کشور وجود ندارد و این خلأ جدی باید برطرف شود.
رضاییراد در پاسخ به این پرسش که چرا تدریس زبانهای خارجی در مدارس ایران فقط از مقطع متوسطه آغاز میشود نه از دوره ابتدایی، در حالی که بسیاری از کشورها آموزش زبان دوم را از همان سالهای اول شروع میکنند، عنوان میکند: ما عملاً در مقطع ابتدایی در حال آموزش یک زبان دوم هستیم. وقتی دانشآموز از دبستان قرآن را میخواند، درواقع در حال یادگیری زبان عربی است. عربی یک زبان بسیار مهم در دنیاست و اگر ما این زبان را بهدرستی به دانشآموزان آموزش بدهیم، میتواند بهعنوان یک زبان دوم واقعی عمل کند. البته زبانهای رایج دیگری هم در دنیا بهعنوان زبان دوم مطرح هستند؛ مانند چینی، روسی، اسپانیایی و آلمانی، اما به اعتقاد من، پس از انگلیسی که زبان بینالمللی است، برای ما عربی باید در اولویت قرار گیرد.
این کارشناس آموزشی با اعتقاد براینکه دهه آینده، دههای خواهد بود که کشورهای عربی میتوانند در سطح جهانی بسیار تأثیرگذار باشند، اظهار میکند: ما هم باید زبان آنها را، هم بهعنوان زبان همسایه و هم بهعنوان اینکه زبان آنها زبان دین ماست، جدی بگیریم. اگر از همان مقطع ابتدایی آموزش عربی را جدی گرفته بودیم، میتوانستیم با صراحت بگوییم در مدارس یک زبان دوم داریم و آن زبان عربی است. اما متأسفانه دو عامل اساسی سبب شده این موضوع جدی گرفته نشود. نخست اینکه بهطور کلی رسمیتی برای زبان عربی بهعنوان زبان دوم در نگاه خانوادهها وجود ندارد و آنها در خانه و در اوقات فراغت فرزندانشان، هیچگاه زبان عربی را مانند زبان انگلیسی جدی نگرفتهاند که برای آموزش آن وقت بگذارند، تمرین و تلاش کنند.دلیل دوم اینکه زبان عربی را بهعنوان زبان دوم در مدارس جدی نگرفتیم، نبود نیروی متخصص و محتوای آموزشی متنوع است. بهجز آموزشهای مذهبی، محتوای دیگری در اختیار دانشآموزان قرار ندادیم، در حالی که اگر خانوادهها حتی همان زبان عربی را که از طریق آموزش قرآن در دبستان تدریس میکنیم، جدی میگرفتند و آموزشوپرورش هم برای آن محتوای متنوعی طراحی میکرد، این زبان میتوانست بهعنوان یک زبان دوم تأثیرگذار دیده شود. عامل دیگری هم وجود دارد و آن نوعی اجبار است که ما برای آموزش عربی در مدارس در نظر گرفتهایم. این اجبار سبب شده نتوانیم فراگیری واقعی و علاقهمندی دانشآموزان به عربی را در سطوح پایین و دورههای ابتدایی ایجاد کنیم. اگر در کنار عربی، یک زبان دوم دیگر را هم آزاد میکردیم ــ مثلاً یکی از زبانهای رایج دنیا ــ و برای آن اقدام عملیاتی انجام میدادیم، قطعاً آموزش عربی هم به شکل قویتر و فراگیرتری دنبال میشد.




نظر شما